این نوشتار، در مورد خدایان یونان و روم باستان و خدای خدایان نیست. در مورد زئوس و ژوپیتر و پوسایدون و نپتون نیست.
در مورد خدایانیه که همه ما، کم و بیش با اونا سروکار داشتیم و داریم، به بعضیاشون ایمان آوردیم، گاهی و برخی اوقات کافر شدیم بهشون.
بعضی وقتا شرک ورزیدیم و به چند خدا ایمان داشتیم. بعضی وقتاام عاشقانه و عارفانه فریاد أنالحق سردادیم و محو چشاش شدیم.
البته ما که نه، اونای دیگه.
و اما انواع و اقسام خدایانی که من شناختم یا لااقل اسمشونو شنیدم ...
بعضی خداها که کلا اصلا نیستن.
بعضی خداها هستن ولی تو هالهای از بودن و نبودن.
بعضی خداها، قضیه ریاضیین، نیاز به اثبات دارن.
بعضی خداها، همه چیزُ به شوخی می گیرن، بعضیاشونم دریغ از یه لبخند.
بعضی خداها، پشت میز نیستند، بعضیاشونم زیر میز.
بعضی خداها، تو خلوت، محو میشن، بعضیاشونم تو شلوغی گم میشن.
بعضی خداها، شاسی بلندن، بعضیاشونم کوپه.
بعضی خداها، به شبکه های اجتماعی دسترسی ندارن که هیچ، فیلتر شکنم ندارن.
بعضی خداها، رمز گوشیتُ نمیدونن.
بعضی خداها، فقط یه جاهای خاصی پیدا میشن، مثلا تو مشهدن فقط، یا فقط تو کربلان.
بعضی خداها، یه زمانهای خاصی پیداشون میشه، مثلا ماه رمضونا، یا تو اولای محرم.
بعضی خداها، فقط شب امتحان هستن، بعضیاشونم قبل اومدن جوابا.
بعضی خداها، کلا توقفِ بیجان، مانع کسبن.
بعضی خداها، تَون هالِ ده، لِوِلِ صدن.
بعضی خداها، خجالتین و تو جمع ظاهر نمیشن.
بعضی خداها، غول تسبیح جادوان.
بعضی خداها، وقتی اعصاب نداری، جیم میشن.
بعضی خداها، رفیق سختیاتن، اگر چه تو خوشییا بیخیالشون میشی.
بعضی خداها، هستند، همیشه هستند ولی مهربونن و میبخشن.
بعضی خداها، حلوای تنتنانیین، تا نخوری ندانیین.
و سرانجام، بعضی خداهاهم، ماعرفناک حق معرفتکن.
إِنَّ اللَّـهَ يَعلَمُ ما يَدعونَ مِن دونِهِ مِن شَىءٍ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكيمُ
خدا بر آنچه که به غیر او بخوانند آگاه است و او مقتدر و داناست
ولی تو که همیشه میدونی ما بنده ت هستیم...