قبل ازین که این خطبه‌رُ بخونید، دوست دارم که کتابیُ معرفی می‌کنم که در معنای حقیقی کلمه باهاش حال خواهید کرد

کتاب "اوصاف پارسایان" نوشته عبدالکریم سروش

کتابی که در واقع تفسیریه بر خطبه زیر

بهتون پیشنهاد می‌کنم هر جوری که هست این کتابُ تهیه کنید و بخونید

مطئنم که مثل من، بعد خوندن کتاب، می‌گید که چرا من این کتابُ باید الان بخونم

RozGol

خداوند سبحان مخلوق را آفرید در حالى که از اطاعتشان بی‌‏نیاز و از معصیت آنان ایمن بود

زیرا نه نافرمانی گناهکاران به او زیان مى‏‌رساند و نه اطاعت مطیعان به او نفعى مى‏‌بخشد

روزى و معیشت آنان را بینشان تقسیم کرد و هر کدام را در دنیا به جاى خویش قرار داد

اما پرهیزکاران در دنیا داراى این صفات برجسته‏‌اند:
گفتارشان راست، پوشش آنان میانه‌روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است

چشمان خویش را از آن چه خداوند بر آنها تحریم نموده، پوشیده‌‏اند
و گوش‏‌هاى خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند ساخته‏‌اند

در بلا و آسایش حالشان یکسان است

و اگر نبود اجل و سر آمد معینى که خداوند براى آن‏ها مقرر داشته
روح‌هاى آنان حتى یک چشم برهم زدن از شوق پاداش و از ترس کیفر در جسمشان قرار نمى‌‏گرفت

خالق و آفریدگار در روح و جانشان بزرگ جلوه کرده، غیر خداوند در نظرشان کوچک است

آنها به کسى مى‏‌مانند که بهشت را با چشم دیده و در آن متنعم است
و همچون کسى هستند که آتش دوزخ را مشاهده کرده  و در آن معذب است

قلب‏‌هاشان پر از اندوه، از شرشان در امان، بدن‏‌هاشان لاغر  و نیازمندى‏‌هایشان اندک و ارواحشان عفیف و پاک است

براى مدتى کوتاه در این جهان صبر و استقامت ورزیدند و راحتى بس طولانى بدست آوردند
تجارتى است پرسود که پروردگارشان برایشان فراهم ساخته

دنیا خواست آنها را بفریبد ولى آنها فریبش را نخوردند و آنرا نخواستند
خواست آنها را اسیر خود سازد ولى آنها با فداکارى، خویشتن را آزاد ساختند

در شب همواره بر پا ایستاده‌‏اند، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مى‏‌کنند
با آن جان خویش را محزون مى‏‌سازند و داروى درد خود را از آن مى‏‌گیرند

هر گاه به آیه‏‌اى برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روى آورند
و روح و جانشان با شوق بسیار در آن خیره شود  و آن را همواره نصب العین خود مى‏‌سازند
و هر گاه به آیه‌‏اى برخورد کنند که در آن بیم باشد گوش‌هاى دل خویشتن را براى شنیدن آن باز مى‏‌کنند
و صداى ناله و به هم خوردن زبانه‏‌هاى آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین‌انداز است

آنها در پیشگاه خدا به رکوع مى‏‌روند و جبین و دست و پا به هنگام سجده بر خاک مى‏‌سایند
و از او آزادى خویش را از آتش جهنم درخواست می‌کنند

و اما در روز دانشمندانى بردبار  و نیکوکارانى با تقوا هستند

ترس و خوف بدن‌هاى آنها را همچون چوبه تیرى لاغر ساخته
چنان که ناظران، آنها را بیمار مى‏‌پندارند اما هیچ بیمارى در وجودشان نیست

 بی‌خبران مى‏‌پندارند آنها دیوانه‏‌اند
در حالى که اندیشه‏‌اى بس بزرگ آنان را به این وضع در آورده

از اعمال اندک خویش خشنود نیستند و اعمال فراوان خود را زیاد نمى‏‌بینند

آنان خویش را متهم مى‏‌سازند و از کردار خود خوفناکند

هر گاه یکى از آنها ستوده شوند از آن چه درباره‌‏اش گفته شده در هراس مى‏‌افتد و مى‏‌گوید:
من از دیگران نسبت بخود آگاه‌ترم و پروردگارم به اعمالم از من آگاه‌‏تر است

بار پروردگارا
ما را در مورد گناهانى که به ما نسبت مى‏‌دهند مؤاخذه مفرما
و نسبت به نیکى‏‌هایى که درباره ما گمان مى‏‌برند ما را از آن برتر قرار ده
و گناهانى را که نمى‏‌دانند بیامرز

از نشانه‏‌هاى آنان این است:
در دین نیرومند، نرمخو و دور اندیش، با ایمانى مملو از یقین

حریص در کسب دانش و داراى علم توام با حلم

میانه‌‏رو در حال غنا، در عبادت خاشع، در عین تهیدستى آراسته، در شدائد بردبار

طالب حلال، در راه هدایت با نشاط، از طمع دور

اعمال نیک را انجام مى‏‌دهد اما بازهم ترسان است
روز را شام مى‏‌سازد و همش سپاسگزارى است
شب را به روز مى‌‏آورد و تمام فکرش یاد خدا است

مى‏‌خوابد اما ترسان است و بر مى‏‌خیزد شادمان است
ترس او از غفلت و شادمانى او به خاطر فضل و رحمتى است که به او رسیده

هرگاه نفس او در انجام وظائفى که خوش ندارد سرکشى کند
او هم از آنچه دوست دارد محرومش مى‌‏سازد

روشنى چشمش در چیزى است که زوال در آن راه ندارد
و بى علاقگى و زهدش در چیزى است که باقى نمى‏‌ماند

علم و حلم را به هم آمیخته و گفتار را با کردار هم آهنگ ساخته

آرزویش را نزدیک مى‏بینى
لغزشش را کم
قلبش را خاشع
نفسش را قانع
خوراکش را اندک
امورش را آسان
دینش را محفوظ
شهوتش را مرده
و خشمش را فرو خورده است

همگان به خیرش امیدوار  و از شرش در امانند

اگر در میان غافلان باشد جزء ذاکران محسوب مى‌‏گردد
و اگر در میان ذاکران باشد جزء غافلان محسوب نمى‏‌شود

ستمکار را مى‏‌بخشد
و به آنکه محرومش ساخته عطا می‌کند
با آن کس که پیوندش را قطع کرده مى‌‏پیوندد

از گفتار زشت و ناسزا بر کنار است
گفته‏‌هایش نرم

بدی‌هایش پنهان و نیکی‌هایش آشکار است
نیکى‏‌هایش رو کرده و شرش رخ برتافته است

در شدائد و مشکلات خونسرد و آرام
در برابر ناگواری‌ها شکیبا و بردبار
و در موقع نعمت و راحتى سپاسگزار است

نسبت به کسى که دشمنى دارد ظلم نمى‏‌کند
و به خاطر دوستى با کسى مرتکب گناه نمى‏‌شود

پیش از آنکه شاهد و گواهى بر ضدش اقامه شود خود به حق اعتراف مى‏‌کند

آنچه را به او سپرده‌‏اند ضایع نمى‌کند
و آنچه را به او تذکر داده‏‌اند به فراموشى نمى‏‌سپارد

مردم را با نام‌هاى زشت نمى‌خواند، به همسایه‏‌ها زیان نمى‌‏رساند، مصیبت زده را شماتت نمى‏‌کند

در محیط باطل وارد نمى‏‌گردد و از دایره حق بیرون نمى‏‌رود

اگر سکوت کند سکوتش وى را مغموم نمى‌سازد
و اگر بخندد صدایش به قهقهه بلند نمى‌‏شود

اگر به او ستمى شود صبر مى‏‌کند تا خدا انتقام وى را بگیرد

خود را در سختى قرار مى‌‏دهد اما مردم از دستش در آسایشند

خود را بخاطر آخرت به زحمت مى‏‌اندازد و مردم را در راحتى قرار مى‏‌دهد

کناره‌‏گیرى او از کسانى که دورى مى‏‌کند از روى زهد و به خاطر پاک ماندن است
و معاشرتش با آنان که نزدیکى دارد توأم با مهربانى و نرمش است

دورکشى‏‌اش از روى تکبر و خود برتر بینى نیست
و نزدیکیش بخاطر مکر و خدعه نخواهد بود.


نگارش word خطبه پارسایان

 عربی - فارسی       ترجمه

نگارش PDF خطبه پارسایان

 عربی - فارسی      ترجمه


RozGol

مقایسه کنید با داعیان زهد و پرهیز