حالا که این ماه تموم شد
بذار یه چرتکه بندازم ببینم چی عایدم شده
ماه رمضون به من یاد داد که به چیزی که می‌خورم توجه کنم
ماه رمضون به من یاد داد که دروغ نگم یا اگه گفتم بلافاصله ماست‌مالیش کنم
ماه رمضون به من یاد داد که در آخر غیبتام بگم: ولی آدم خوبیه
ماه رمضون به من یاد داد که آب هست ولی کم است
ماه رمضون به من یاد داد که سحرخیز باشم
ماه رمضون به من یاد داد که زیاد نخورم
ماه رمضون به من یاد داد که رفتارم به شدت متناسب با محیطیه که درش بودم
ماه رمضون به من یاد داد که اگه دین ندارم حداقل شعور داشته باشم
ماه رمضون به من یاد داد که چه نعمتیه سلامتی
ماه رمضون به من یاد داد که کسیُ مسخره نکنم
ماه رمضون به من یاد داد که چیزایی که دارم از کجا اومده
ماه رمضون به من یاد داد که نماز وقت سحر چه حالیه
ماه رمضون به من یاد داد که چقدر زیباست لحظه طلوع خورشید
ماه رمضون به من یاد داد که چه هواییه لحظه طلوع خورشید
ماه رمضون به من یاد داد که یه عمر یه همچین لحظه‌ای‌رُ هر روز داشتم و متوجش نبودم
ماه رمضون به من یاد داد که کمتر بخوابم
ماه رمضون به من یاد داد که سنگک عجب نونیه
ماه رمضون به من یاد داد که غیرممکنه تو صف وایسی و یکی نیاد بی‌صف یه هفت هشتا نون نبره
ماه رمضون به من یاد داد که نون و پنیر و سبزی خیلی بیشتر از این حرفا می‌ارزه
ماه رمضون به من یاد داد که دلیُ نرنجونم
ماه رمضون به من یاد داد که یه مهمونی بگیر، ده‌تا مهمونی برو
ماه رمضون به من یاد داد که حتی نگاه کردن ورزش، حال آدمُ بهتر می‌کنه
ماه رمضون به من یاد داد که بعد قطع کردن گوشی به طرف فحش ندم
ماه رمضون به من یاد داد که وارد کانالای خطرناک نشم
ماه رمضون به من یاد داد که بابام خیلی دمش گرمه
ماه رمضون به من یاد داد که مامانم خیلی به فکرمه
ماه رمضون به من یاد داد که قدر خانوادمُ و این دور هم بودنارُ بدونم
ماه رمضون به من یاد داد که هر شبی می‌تونه شب قدر باشه
ماه رمضون به من یاد داد که شب قدرِ که از هزار ماه بهتره، نه شب نوزدهم و بیست‌ویکم یا بیست‌وسوم
ماه رمضون به من یاد داد که اصلا برای چی دارم کار می‌کنم
ماه رمضون به من یاد داد که نخوردن آب باعث سردرد می‌شه
ماه رمضون به من یاد داد که کلا دوری از چیزی که ازشی باعث سردرد می‌شه
ماه رمضون به من یاد داد که یه چیز واحد می‌تونه در ابتدای صبح مانع باشه و در ابتدای شب، واصل
ماه رمضون به من یاد داد که دم ماها خیلی گرم بود که روزه کله‌گنجشکی می‌گرفتیم
ماه رمضون به من یاد داد که وقتی حواسم به کارام نیست چقدر خوبه که کاریُ انجام داده باشم که بیشترین سودُ داشته باشه
ماه رمضون به من یاد داد که هلال ماه اول این وریه بعد می‌شه اون‌وری
ماه رمضون به من یاد داد که دلیل این همه سختی برا اینه که برگردیم به همون جایی که بودیم
ماه رمضون به من یاد داد که عید یعنی چی
و در یه جمله اگه بگم این که
ماه رمضون به من یاد داد که قدر بدونم
اینایی که گفتم بیشتر واسه این بود که یه چیزی گفته باشم
وگرنه
چیه ماه رمضون
گشنه و تشنه بمونی که چی
که نری جهنم
جمش کن بابا ...
